تقسيم نيروهاي مسلح ايران به چهار ارتش در زمان پادشاهي يزدگرد يکم
پس از دو سال مطالعه و بررسي، 13 دسامبر سال 402 ميلادي يزدگرد يكم از دودمان ساساني بر تجديد سازمان نيروهاي مسلح ايران صحه گذارد. روابط حسنه ايران و روم در زمان يزدگرد يكم اين فرصت را به ژنرالهاي ايران داده بود كه بنشينند و پس از نزديك به دو قرن، باتوجه به اوضاع جهان آن زمان و تهديد هاي تازه و با استفاده از تجربه گذشته به نوسازي سازمان ارتش بپردازند.
طبق سازمان تازه كه جزئيات آن در آرشيوهاي منتقل شده از قسطنطنيه به رم در سال 1453 آمده است، نيروهاي مسلح ايران به چهار ارتش به اين شرح تقسيم شده بودند:
ارتش يكم؛ قرارگاه ستاد در شهر مرو. واحدهاي اين ارتش موظف به جلوگيري از مهاجرت و يا تجاوز مسلحانه اقوام زرد و نيمه زرد آسياي مركزي و چين شمالغربي به اين سوي سيردريا (سيحون) بودند. هيچگاه و در هيچ شرايطي از واحدهاي اين ارتش جز در همان منطقه نبايد استفاده مي شد، زيرا كه به نظر طراحان اين سازمان بندي ورود اقوام مذكور كه تمدني عقب مانده و اخلاقياتي ضعيف داشتند به قلمرو ايران نه تنها تجاوز ارضي بود بلكه تخريب فرهنگي جبران ناپذير بشمار مي رفت. واحدهاي معروف به مرزبان كه قبلا به وجود آمده بودند و در مرزهاي شمالشرقي مستقر بودند بايد ضميمه اين ارتش مي شدند. در اين ارتش، نسبت سوار و پياده يك و دو بود.
ارتش دوم؛ قرارگاه سيّار. واحدهاي اين ارتش متساويا به دو سپاه تقسيم و در طرفين درياي گرگان (درياي مازندران ـ درياي قزوين = «كاسپين») مستقر و از دربند قفقاز تا معابر داغستان و نقاط رخنه خزرها در غرب آرال (شرق درياي مازندران) محافظت مي كردند. واحدهاي اين ارتش به نسبت چهار و يك سوار و پياده بايد بودند.
ارتش سوم ؛ قرارگاه تيسفون ، اين ارتش از مرزهاي غربي و شمال غربي و پايتخت حراست مي كرد و بازدارنده رومي ها تا رسيدن ارتش هاي دو و چهار بود.
ارتش چهارم؛ قرارگاه سپاهان (اصفهان). اين ارتش كمكي و احتياط بود و جز آن قسمت از اين ارتش كه در سيستان و «قندهار امروز» مستقر بود، براي كمك به ارتشهاي ديگر اعزام مي شد. ستاد اين ارتش در شرايط جنك مامور بسيج نيرو و جمع آوري و آموزش سرباز بود. نسبت رده ها نيز متغيير بود.
اين تقسيم بندي نشان مي دهد كه خطري در پارس (فارس امروز ، كرمان و يزد ، مكران و جزاير ) وجود نداشت.
اين سازمان تا پايان حكومت ساسانيان به مدت نزديك به دو ونيم قرن تغيير نيافت . همين انعطاف ناپدير بودن اين سازمان از دلايل شكست ايران ازاعراب شد و يزدگرد سوم ارتش يكم را به كمك نطلبيد ، بلكه خود پس از شكست نهاوند به سوي قرارگاه اين ارتش در مرو رفت كه كشته شد و پسر او هم نتوانست از واحد ثابت ارتش چهارم در سيستان استفاده كند. پس از فرو پاشي ارتش يكم بود كه اقوام غز ، سلجوقيان و به ماورالنهر مهاجرت كردند.
پس از پيوستن ايران به پيماي مركزي (سنتو در دهه 1960 بارديگر نيروهاي نظامي ايران كه شامل ده لشكر بود به چهار ارتش تبديل شدند.
سلام