شخصی زنی تزویج کرد ، روز پنجم بعداز زفاف طفلی از زن متولد شد . آن مرد رفت دوات و قلم از بازار خرید . زن گفت : این ها را برای چه خریده ای !؟ گفت : طفلی که بعد از پنج روز بیاید بعد از سه روز دیگر به مکتب خواهد رفت .!