ژاپنی ها همان کلاس اول دبستان، با بچه هایشان اتمام حجت می کنند . درس اول هم جغرافیاست ؛ نقشه ژاپن را می گذارند جلوی بچه ها و می گویند : این ژاپن کوچولوی ماست ، ببینید ! ژاپنِ ما نفت ندارد ، معدن ندارد ، زمینش محدود است و جمعیتش زیاد و ... و لیستِ « نداشته ها »را به بچه ها گوشزد می کنند ،خیلی خودمانی بچه هایشان را می ترسانند ... نظام آموزشی ژاپن فهرست مشاغل مورد نیاز جامعه را از همان اول کار ، به « بچه ها » گوشزد می کنند ، حتی حجم کتاب های درسی ژاپن یک سوم اروپاست ، چون ژاپنی ها معتقدند« عمیق اندیشیدن» بهتر از« حجم کتاب هاست » است ! حالا این را مقایسه کنید با کتاب های درسی و حتی رسانه های ما – که از همان اول مدام در گوش بچه ها می خوانند : « ای ایران ای مرز پر گهر ، سنگِ کوهت پر از دُر و گوهر است » و ... در دبستان هم ، اولین درس ما تاریخ است ، نه برای عبرت ، بلکه برای شرح « افتخارات گذشته » ، اگر نقشه جغرافیایی را هم بگذارند جلوی بچه ها ، با غرور می گویند: «بچه ها ببینید! ایران همه چیز دارد ! نفت دارد ، گاز دارد ، جنگل دارد ، دریا دارد و ... » نتیجه اش می شود احساس « داشتن » و « غنای کامل » و ایجاد ترکیبی از تنبلی اجتماعی و حتی طلبکاری ، که به اشتباه به آن می گوییم غرور ملّی . با این وصف کودکان و نوجوانان و مدیران و نسل جدید ما باید برای « چه چیزی » تلاش کنند ؟

این می شود که بچه های ما فکر و ذکرشان ، می شود دکتر شدن ، مهندس شدن و خلبان شدن . یعنی شغل های رویایی و به شدت مادی – که نفع و رفاهِ « شخص » در آن حرف اول و آخر را می زند ، نه نیاز کشور .

منبع: سایت یکی از همکاران فرهنگی  سیمرغ